خدمت، خيانت يا حماقت؟!
سيد عطاءالله مهاجراني
برخي موضعگيريها، در شرايط فعلي كشور، كه همگي ما با دقت و حساسيت مسائل را نگاه ميكنيم و ميكوشيم براي آرامش و تعادل سياسي و اجتماعي نقدي، نظري و انديشهاي داشته باشيم، ناگاه ميبينيم از گوشه و كنار، اشخاصي كه مسووليت دارند يا تريبونهاي زنده صدا و سيما دراختيارشان است، سخناني ميگويند كه شما به عنوان شنونده علاقهمند به ملك و ملت و انقلاب و نظام، انگشت حيرت به دندان ميگيريد و ميگزيد كه يعني چه؟ چرا چنين حرفي را ميزنند؟ نفوذياند؟! از روي ناداني و جهالت و بلاهت چنين ميگويند؟ متوجه هزينه چنين سخناني نيستند؟ اين افراد معمولا جامه تمامنماي انقلابي بودن بر دوش دارند. شما هم مراقبت ميكنيد كه در نقد آنان متهم به عضويت سازمان اطلاعات بيگانه نشويد يا برچسب ضدانقلاب به شما نچسبانند! خاطرهاي را برايتان تعريف ميكنم كه برايم همچنان زنده است.
صلاح خلف، يا ابواياد، رهبر شهيد فلسطيني برايم بسيار عزيز و محبوب بود. كتاب «فلسطيني بلا هويه» كه متن گفتوگوي طولاني ابواياد با اريك رولو، روزنامهنگار فقيد مصري- فرانسوي است، مرا شيفته او كرده بود. از بخت خوش در بهمن ماه سال ۱۳۶۱ از طرف مجلس شوراي اسلامي به اتفاق صباح زنگنه و هياتي از جمله مرحوم همايون عليزاده كه بعدا سفير ايران در بيروت شد- همايون در مرداد ماه سال ۱۴۰۰، پس از يك دوره طولاني كماي ۱۶ ساله درگذشت،يادش گرامي - به الجزاير رفتيم. من خاطرات سفر را در كتاب «فلسطينيها» نوشتهام. شبي مهمان ابواياد بوديم. در ويلايي در نزديكي قصر كنفرانسها، اقامت داشت. جمع ما را كه همگي جوان و در دهه بيست عمرمان بوديم. با محبت و صميميت پذيرفت. جلسه تا دير وقت تا ساعاتي پس از نيمه شب به طول انجاميد. با صداي آرام و چشمان هوشمند و حلقههاي دود كه بوي قهوه ميداد و از دهان و سيگارش متصاعد ميشد، گفت: «در انقلاب ايران، مراقب افراطيها باشيد. ما در انقلاب فلسطين تجربه كرديم. افراطيها يا خائن بودند يا احمق.» هر موقع با سخني افراطي يا موضعي بسيار انقلابي و راديكال روبهرو ميشوم، گوشم زنگ ميزند و به قول حكيم فردوسي: «تو گويي دو گوشم بر آواز اوست!» نميخواهم از گويندگان سخنان افراطي در اين ايام نام ببرم. شما خوب ميدانيد و ميشناسيد و كنايه ابلغ من التصريح است. فردي كه به شخصيتهاي ورزشي كشور اهانت ميكند. فردي كه ميگويد، دانشگاه به حجامت احتياج دارد، فردي كه ميگويد، تاكسيهاي اينترنتي را اگر سرنشين بدحجاب داشتند جريمه كنيم. فردي كه ميگويد به هواپيماهاي مسافري تيراندازي شده است و... «كشته از بس كه فزون است كفن نتوان كرد!»
در جلسه سران قوا، نميخواهند فكري براي اين فضاي اظهارنظرهاي بيمهار و مسالهساز و گاه بحرانآفرين بكنند؟ فردي كه به عنوان دبير ستاد امر به معروف و نهي از منكر چنان اظهارنظر غريبي را مطرح ميكند، اگر صحت انتساب سخن به او ثابت شود، حتي يك ساعت هم نبايد در آن مسووليت باقي بماند. فردي كه در برنامه زنده تلويزيون از تيراندازي به هواپيماهاي مسافري سخن ميگويد و بديهيترين مفاهيم و مسائل امنيت اجتماعي را نميشناسد، نميبايست مطلقا به برنامه زنده دعوت شود. البته اينان لابد گمان ميكنند كه دارند خدمت ميكنند، اگر واقعا چنين بينگارند، بايد در سلامتي عقلشان ترديد كرد. اگر هم موضوع لايه پنهاني داشته باشد، سخن ديگري است. وقتي ناحيهاي از جنگل آتش ميگيرد، آتشنشانان ميكوشند محدوده آتش را كنترل كنند، به قطع درختان در اطراف ناحيه آتش گرفته ميپردازند تا كمربند ايمني ايجاد كنند و از تسرّيآتش جلوگيري كنند. حال اگر افرادي در نواحي ديگر آتش بيفروزند؟ و بر التهاب جامعه بيفزايند و ناامني اجتماعي را دامن بزنند، نبايد با آنان با تعارف و مسامحه و انشاءالله گربه است، رفتار كرد، مسووليتها و نيز تريبون را از آنها بگيريد. ممكن است سخن آنان يا موضع آنان با واسطه سخن دشمن دانايي باشد كه از زبان دوست ناداني روايت ميشود. در يك كلام مراقب افراطيها باشيم و باشيد! به تعبير ابواياد: «افراطيها يا خائناند يا احمق!»
بديهي است كه انقلابي اصيل و حقيقي، موقعيتشناس و فرزانه و خردمند و به تعبير رسول اكرم محمد مصطفي صلواتالله عليه: «مومن كيس و فطِن و حذِر است.» انسان مومن دورانديش و باريكبين و مراقب و محتاط است.